در ام پی فور عضو شوید برای ثبت دیدگاه، اشتراک کانال ها و ویدیوها.
alii_12کاربر alii_12
وقتی گریبان عدم
با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را
پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را
در آسمانها می کشید
وقتی عطش طعم تو را
با اشک هایم می چیشد
من عاشق چشمت شدم
نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمی دانم از این
دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا
از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشقم شدم
شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و
عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو
نه آتشی و نه گلی
چیزی نمیدانم از این
دیوانگی و عاقلی
من عاشق چشمت شدم
شاید کمی هم بیشتر
چیزی در آن سوی یقین
شاید کمی هم کیشتر
آغاز و ختم ماجرا
لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من
در مردمک های تو بود